جمعه ای که گذشت از لحاظ برنامه و زمان قمری یک سال از کوهنوردی من گذشت .
پارسال همین روزهای اول ماه رمضون بود که با تلفن ویدا و البته جریانات قبلش که اینجا نوشته شده از خواب بیدار شدم و اولین برنامه کوهنوردی رو شرکت کردم . باز هم شروع برنامه های ماه رمضون با پیمایش مسیر روستای بکاول بود. یک روستای کوچیک که از نظر ظاهری مثل روستای کنگ مشهد هست . خونه های پلکانی تا حدودی و طبیبعت و هوای دلنشینش توی این فصل میتونه برای هر شخص آماتور در زمینه طبیعت و کوه لذت بخش باشه
در مسیر منتهی به این روستا یک قسمت کوتاه کوهنوردی داشت که زیباترین بخش مسیر بود و بعدش منتهی به دره میشد . دره ای که در پست سال قبل هم به تک درختش اشاره کردم . اما متاسفانه اون قسمت کوه به لطف دولت و خط گازرسانی به کجا ؟! ( کسی نمیدونه) نابود شده بود . نمیشه گفت خراب و واقعا تنها کلمه ای که این شرایط توصیف میکنه همین نابود هست . و من واقعا افسوس خوردم .
من طبیعت دوست بودم اما غصه طبیعت نمی خوردم اما حالا با گذشت یک سال و دیدن مناظر و مناطق بکر به این نتیجه رسیدم که واقعا حیفه که از بین ببریم شون . هر کوه و صخره ای شاید در نگاه اول یک تکه سنگ بزرگ باشه اما اون صلابت و اون عظمت رو زمانی درک میکنی که قدم در مسیرش بذاری
خوشحالم از اینکه این در به روی من باز شد و من دوره جدیدی از زندگی رو با کوه و این ورزش شروع کردم . به صورت ویژه ای روی روحیه من اثر گذاشته و هر جمعه ای که بر می گردم و قرار هفته جدید رو شروع کنم با انرژی مضاعفی همراه ست و این اتفاق برای آدمی مثل من مسلما اتفاق بزرگی محسوب میشه. به قول یکی از دوستان همنورد هر کسی از بچه ها به یک دلیلی وارد این داستان شده که بیشتر این دلایل به نظر من سحطی و سخیف هست و خوش بحال اون شخصی که واسه طبیعت و لذت بردن ازش پا توی این حرفه گذاشته و به گفتن این نکته بسنده می کنم که تا زمانی که تجربه شو نداشته باشی و براش تایم نذاری نمیدونی فرد مناسب این ورزش هستی یا نه اما به عنوان فردی که یکسال از عمر کوهنوردیش میگذره اینو میگم که حتما تجربش کنید و از ناملایمتی هاش دل سرد نشید .
درباره این سایت